20 عامل عقب ماندگی ایرانیان از دیدگاه مصطفی ملکیان (قسمت یکم) 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

 

گاه‌ وقتی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ « ما بايد عوض‌ شويم » یعنی‌ تا ما رفتار اخلاقی‌ سالمی‌ نداشته‌ باشيم‌ وضعمان‌ بهبود پيدا نمی‌كند و اين‌ نكته‌ گفته‌ می‌شود كه‌ سود سرانجام‌ و بالمآل همه‌ در اخلاقی‌ زيستن‌ است‌. اين‌ اخلاقی‌ زيستن‌ يكی‌ از دو بخش‌ مطلب‌ محل‌ اشاره‌ من‌ است‌. اما وضع‌ فرهنگی‌ تنها به‌ بحث‌ اخلاقی‌ ما بستگی‌ ندارد و به‌ يك‌ سری‌ نگرش‌های‌ ذهنی‌ هم‌ بستگی‌ دارد و من‌ می‌خواهم‌ به‌ اين‌ نگرش‌های‌ ذهنی‌ بپردازم‌.
نگرش‌های‌ ذهنی‌ اموری‌ هستند كه‌ آگاهانه‌ يا ناآگاهانه‌ در ما راسخ‌ شده‌اند و ما در همه‌ كنش‌ها و واكنش‌ها تحت‌ تاثير اين‌ نگرش‌ها هستيم‌ كه‌ لزوماً جنبه‌ اخلاقی‌ هم‌ ندارد و برای‌ تغيير آنها نبايد رفتار اخلاقی‌ ما تغيير كند. برعكس‌ اين‌ نگرش‌ها هستند كه‌ اخلاق‌ ما را به‌ سمت‌ ناسالمی‌ می‌كشند. می‌شود اين‌ نگرش‌ها را تحت‌ عنوان‌ جامعه‌شناسی‌ قوم‌ ايرانی‌ بحث‌ كرد. اما موضوع‌ بحث‌ من‌ درباره‌ جامعه‌شناسی‌ ايران‌ معاصر نيست‌. به‌ تعبير ديگر من‌ به‌ اين‌ بحث‌ كه‌ شاخه‌ای‌ از جامعه‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ مربوط‌ به‌ اقوام‌ است‌، نمی‌پردازم‌.
از اینرو اين‌ سخنان‌ را نبايد در عداد كتاب‌ «روح‌ ملت‌ها» ي‌ زيگفريد يا نوشته‌ مرحوم‌ بازرگان‌ كه‌ گفتند زيگفريد به‌ روح‌ ملت‌ ايران‌ نپرداخته‌ و من‌ به‌ روح‌ ملت‌ ايراني‌ مي‌پردازم‌ تا نوشته‌ كامل‌تري‌ ‌شود، قرار داد. من‌ بيست‌ عامل‌ را که به مسائل‌ فرهنگي‌ و‌ نگرش‌هاي‌ ايرانيان‌ مربوط‌ مي‌شود، احصا كرده‌ام‌ .استدلال‌هاي‌ من‌ هم‌ بر اين‌ مطالب‌ بيشتر درون‌نگرانه‌ است‌. يعني‌ مخاطب‌ بايد به‌ درون‌ خودش‌ مراجعه‌ كند و ببيند كه‌ در خودش‌ چنين‌ حالتي‌ وجود دارد يا نه؟ و اگر وجود دارد مي‌توان‌ گفت‌ این سخنان‌ روي‌ صواب‌ دارد.

پيشداوری:اولين‌ خصوصيتی‌ كه‌ در ما وجود دارد، پيشداوری‌های‌ فراوان‌ نسبت‌ به‌ بسياري‌ از امور است‌. اگر هر كدام‌ از ما به‌ درون‌ خودمان‌ رجوع‌ كنيم‌ پيش‌داوريهای‌ فراوان‌ می‌بينيم‌. اين‌ پيش‌داوری‌ها در كنش‌ و واكنش‌های‌ اجتماعی‌ ما تاثيرات‌ منفی‌ زيادی‌ دارد. معمولاً وقتی‌ گفته‌ می‌شود پيشداوری‌، بيشتر پيشداوری‌ منفی‌ محل‌ نظر است‌ ولی‌آثار مخرب‌ پيش‌داوری‌ منحصر به‌ پيش‌داوری‌ منفی‌ نيست‌. پيش‌داوری‌های‌ مثبت‌ هم‌ آثار مخرب‌ خود را دارد. از جمله‌ خوشبينی‌هاي‌ نابه‌جا كه‌ نسبت‌ به‌ برخی‌ افراد و قشرها و لايه‌های‌ اجتماعی‌ داريم‌.

دگماتيسم‌ و جمود: نوعي‌ دگماتيسم‌ و جمود در ما ريشه‌ كرده‌ است‌. من‌ اين‌باره‌ كه‌ چرا ملت‌ ايران‌ تا اين‌ حد اهل‌ جزم‌ و جمود است‌، اصلاً تحقيقات‌ روانشناختي‌ و تاريخي‌ ندارم‌. يعني‌ واقعيت‌ آن‌ براي‌ من‌ محل‌ انكار نيست‌ اگرچه‌ تبيينش‌ براي‌ من‌ امكان‌پذير نيست‌. آنچه‌ كه‌ در ما وجود دارد كه‌ از آن‌ به‌ جزم‌ و جمود تعبير مي‌شود اين‌ است‌ كه‌ باور ما يك‌ «ضميمه»‌اي‌ دارد. يعني‌ اینكه‌ ما معتقد باشيم‌ كه‌ فلان‌ گزاره‌ درست‌ است‌، اين‌ سالم‌ است‌ اما اگر معتقد باشيم‌ كه‌ آن فلان‌ گزاره‌ محال‌ است‌ كه‌ درست‌ نباشد؛ اين‌ «محال‌ است‌» انسان‌ را تبديل‌ به‌ انسان‌ دگمي‌ مي‌كند و ما كمتر مي‌شود كه‌ به‌ چيزي‌ معتقد باشيم‌ و يك‌ «محال‌ است»‌ منضم‌ به‌ اين‌ اعتقادمان‌ نباشد .به‌ تعبير ديگر وقتي‌ ما يك‌ عقيده‌ داريم‌ كه‌ «فلان‌ گزاره‌ صحيح‌ است» يك‌ عقيده‌ دومی‌ هم داريم‌ و آن این است كه‌ « گريزناپذير است‌ كه‌ فلان‌ گزاره‌ صحيح‌ نباشد.»

 خرافه‌پرستي: ويژگي‌ ديگر ما خرافه‌پرستي‌ است‌ هم‌ خرافه‌ در بافت‌ ديني‌ و مذهبي‌ و هم‌ در بافت‌هاي‌ غير ديني‌ و مذهبي‌؛ خرافه‌ در بافت‌ مذهبي‌ يعني‌ چيزي‌ كه‌ در دين‌ نبوده‌ و در آن‌ وارد شده‌ است‌ .اما مهم‌تر اين‌ است‌ كه‌ به‌ معناي‌ سكولار آن‌ هم‌ خرافه‌پرست‌ هستيم. خرافي‌ به‌ معناي‌ باور آوردن‌ به‌ عقايدي‌ كه‌ هيچ‌ شاهدي‌ به‌ سود آن‌ وجود ندارد ولي‌ ما همچنان‌ آن‌ عقايد را در كف‌ داريم‌.
اين‌ سه‌ مساله‌ را مي‌توان‌ سه‌ فرزند «استدلال‌ ناگرايي» ما دانست‌. هركه‌ اهل‌ استدلال‌ نباشد اهل‌ اين‌ سه‌ است‌ بنابراين‌ راه‌حل‌ درمان‌ اين‌ سه‌، تقويت‌ روحيه‌ استدلال‌گرايي‌ است‌.

بهادادن‌ به‌ داوري‌هاي‌ ديگران‌ نسبت‌ به‌ خود: ما به‌ ندرت‌ در »من»ي‌ كه‌ از خودمان‌ تصور داريم‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ و هميشه‌ توجه‌مان‌ به‌ «من»ي‌ است‌ كه‌ ديگران‌ از ما تصور دارند و هميشه‌ ترازوي‌ ما در بيرون‌ ماست‌. اين‌ بهادادن‌ به‌ داوري‌هاي‌ ديگران‌ علت‌العلل‌ يك‌سري‌ مشكلات‌ فرهنگي‌ جامعه‌ ماست‌.

 همرنگي‌ با جماعت: نكته‌ پنجم‌ ناشي‌ از نكته‌ چهارم‌ است‌ به‌ اين‌ معنا كه‌ ما هيچ ‌وقت‌ در برابر جمهوري‌ كه‌ با آن‌ سروكار داريم‌ نتوانسته‌ايم‌ سخنی‌ بگوييم‌ كه‌ در مقابله‌ با آن‌ جمهور باشد‌ و هميشه‌ همرنگ‌ شدن‌ با جماعت‌ براي‌ ما مهم‌ است‌.

منبع: http://www.siemorgh.n

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: نقد
[ پنج شنبه 11 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب